عیسی بر فراز کوهی به نام اریحا بود، که با شیطان مواجه شد. شیطان گفت؛ همان گونه که بیماران را شفا می دهی، مردگان را زنده کن و یا خود را از بالای این کوه پایین بیانداز. عیسی فرمود؛ در شفای بیماران و زنده شدن مردگان من از خداوند اذن داشتم. اما در این مورد خاص اجازه چنین کاری ندارم.
بنده هیچ گاه در چنین مواردی خدایش را نمی آزماید. آن گاه شیطان از عیسی پرسید: آیا خدای تو قادر است دنیا را داخل یک تخم مرغ جای بدهد؟
عیسی پاسخ داد؛ پروردگار من از هیچ کاری عاجز نیست، اما چیزی که تو می خواهی عاقلانه نیست.(2)